کد مطلب:177784 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:604

معرفی صحیفه سجادیه
(زبور آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم - اخت القرآن)

آیا صحیفه سجادیه یك كتاب دعاست یا نوشته ای است كه عنوان دعا به خود گرفته و رسالت دیگری دارد؟

كسانی كه با صحیفه آشنا هستند به این نظر رسیده اند كه صحیفه تنها كتاب دعا نیست.

شاهد اول سند صحیفه است و برای روشن شدن مطلب به بخشی از سند آن اشاره می شود كه خود بازگو كننده این معنی است كه عنوان ظاهرش دعا است ولی این در حقیقت پوشش است و در ورای این پوشش مسائل مختلفی عنوان شده است.

شاهد دوم فهرستی است كه مرحوم مظفر از صحیفه تهیه كرده است.

در ادامه توضیح داده می شود كه صحیفه، كتاب دعا به معنی آن چه در ذهن بعضی تبادر می كند نیست، بلكه كتابی است انسان ساز، مباحثی در قالب دعا، برای ساختن جمعی انسان آماده مبارزه. البته دعاهائی كه در اسلام رسیده همه این چنین است.

شاهد اول: راوی صحیفه شخصی است به نام «عمیر» از پدرش «متوكل» كه توضیح می دهد صحیفه چگونه به دستش رسیده وبه دنبال آن در بین مردم منتشر گشته است.

متوكل می گوید: «موقعی كه یحیی بن زید- فرزند امام سجادعلیه السلام - عازم خراسان بود او را ملاقات كردم، سلام گفتم گفت: از كجا می آیی؟ گفتم: از حج. او از من حال خانواده، بستگان، دوستان و پسر عموهایش را كه در مدینه بودند پرسیدو درباره امام صادق علیه السلام آهسته سؤال كرد.

حال و وضع آنها را برایش نقل كردم و گفتم از جریان شهادت پدر شما همه اراحت بودند، به اینجا كه رسیدم گفت:«عمویم محمد بن علی (امام محمدباقر علیه السلام) به پدرم گفت:صلاح نیست كه الان مبارزه را شروع كنید.»

بعد می گوید از من سؤال كرد: آیا پسر عم من جعفر بن محمد را ملاقات كرده ای؟

گفتم: من عذر می خواهم، دوست ندارم آنچه را كه شنیده ام برای شما نقل كنم.

رو به من كرد و گفت: شما مرا از مرگ می ترسانی؟ هر چه از امام صادق علیه السلام درباره من شنیدی بگو، گفتم: شنیدم می گفت یحیی قیام می كند، كشته می شود و به دارش می زنند همانگونه كه با پدرش رفتار كردند.

گفت: آیا از امام صادق علیه السلام نوشته ای همراه داری؟ عرض كردم: بلی، مطالبی را به من فرمود و من نوشته ام، آن را به اودادم و یكی از اینها هم دعایی بود كه آن حضرت املاء كرده و من نوشته بودم و فرموده بود این دعایی است كه پدرش املاء نموده و او نوشته و به او خبر داده كه از دعاهای پدرش علی بن الحسین علیه السلام و از دعاهای صحیفه كامله است.

یحیی آن را گرفت و تا آخر مطالعه كرد و گفت: آیا اجازه می دهی من این را استنساخ كنم؟ گفتم: آیا اجازه استنساخ چیزی را از من می خواهی كه اصلش از خود شما است؟ گفت من هم در عوض صحیفه كاملی به تو خواهم داد; دعاهایی كه از ناحیه پدرم زید است و به او از پدرش امام سجاد علیه السلام رسیده، ولی پدرم به من وصیت كرده كه آن را حفظ كنم و به دست غیر اهلش ندهم.

این چه دعائی بوده كه امام سجادعلیه السلام به زید املاء كرده وزید هم به یحیی املاء كرده و به او گفته مواظب باش به دست غیر اهلش نیفتد؟

دعا به معنی راز و نیاز به دست دیگران بیفتد كه مانعی ندارد.

عمیر می گوید: پدرم گفت: بلند شدم و سر و صورت او را بوسیدم و می افزاید: یحیی نوشته مرا به جوانی داده گفت: این دعا را با خط زیبا، خوانا و روشن بنویس و به من بده. من این دعا را می خواستم از امام صادق علیه السلام بگیرم به من نمی داد.متوكل می گوید: من پشیمان شدم كه چرا این كار را كردم. ادامه می دهد: در صندوقی را باز كرد، صحیفه قفل زده مهركرده ای را از آن خارج ساخت، آن را بوسید، گریه كرد، سپس مهرش را شكست و قفل را باز كرد و بعد صحیفه را باز كرده بر چشم گذاشت و به صورت مالیده گفت: «به خدا قسم ای متوكل باتوجه به اینكه از قول امام صادق علیه السلام نقل كردی كه ایشان ازپدرانشان این مطلب را شنیده اند مطمئنا واقع می شود و من كشته شده به دار آویخته می شوم، لذا این را به شما می دهم.شما حفظش كنید.

من از این می ترسم كه چنین دانشی به دست بنی امیه بیفتد و آن را در خزائنشان برای خود حفظ كنند. این را تحویل بگیر و فكر مرا از این جهت راحت كن.»

صحیفه سجادیه كه دست یحیی است، چه دعائی است كه می گوید: اگر قرار نبود من شهید و به دار آویخته شوم نمی دادم، چون می ترسم به دست بنی امیه بیفتد و آنها این را در خزائن خود حفظ كنند؟

بنابراین مشخص شد كه سند صحیفه، باز گو كننده این است كه صحیفه نوشته دیگری غیر از دعا است.

بعد یحیی اضافه كرد: وقتی جریان من و اینها تمام شد و من كشته شدم این یك امانت است تا آن را به پسر عموهای من محمد و ابراهیم برسانی.

متوكل می گوید: من صحیفه را از ایشان گرفتم، وقتی یحیی شهید شد به مدینه رفتم، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم وداستان یحیی را نقل كردم، امام صادق علیه السلام سخت گریه كرد وفرمود: خداوند پسر عمویم را رحمت كند و او را به اجدادش ملحق نماید، آنچه مانع بود كه من دعا را به او بدهم همین بود كه خودش از آن وحشت داشت (همان كه پدرش وصیت كرده بودكه می ترسم دعا به دست نااهل بیفتد.)

بعد امام صادق علیه السلام فرمود: صحیفه ای كه از یحیی در دست شماست، كجاست؟ گفتم: اینجا است.

امام صادق علیه السلام آن را باز كرد و فرمود: به خدا قسم این خط عمویم زید و دعای جدم علی بن الحسین علیه السلام است.

متوكل می گوید: آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود:

اسماعیل بلند شو و آن دعایی را كه تحویلت دادم و گفتم خوب حفظش كن بیاور.

معلوم می شود امام صادق علیه السلام دعا را دست هر كسی نمی داده، بلكه به دست اسماعیل پسر بزرگش داده است.

اسماعیل صحیفه ای را آورد، درست مانند صحیفه ای كه یحیی بن زید به من داد، امام صادق علیه السلام آن را بوسید و آن راروی چشمش گذاشت و فرمود: این خط پدرم امام باقرعلیه السلام واملای جدم علی بن الحسین علیه السلام است. من هم شاهد بودم و درحضور من نوشته شد. عرض كردم اگر اجازه می دهی من این رادوباره مقابله كنم، فرمود من تو را اهل و شایسته دیدم كه نشانت می دهم; یعنی به نااهل نشان نمی دهم. پس من هر دو رابا هم مقابله كردم، هر دو یكی بود و حتی یك حرف را ندیدم كه در این دو صحیفه با هم تفاوت داشته باشد. عرض كردم حال اگر اجازه فرمائید من صحیفه یحیی را به پسر عموهایش تحویل دهم.

فرمود: خداوند امر فرموده كه امانت ها را به اهلش برسانید.بعد كه خواستم برخیزم و بروم فرمود: باش، سپس كسی رافرستاد دنبال محمد و ابراهیم كه بیایند، وقتی آمدند امام فرمود: این میراث پسر عموی شما است كه برای شما فرستاده، تحویل بگیرید ولی ما با شما یك شرط می كنیم، عرض كردندبفرمائید، فرمودند: این صحیفه را از مدینه خارج نكنید.

باز هم جای این سؤال است: چه دعایی بوده كه با آنهاچنین شرط می شود؟ آیا طرح مبارزاتی بر ضد بنی امیه بوده كه امام صادق علیه السلام می فرماید: شرط می كنم آن را از مدینه خارج نكنید كه اگر از اینجا خارج شود و به دست بنی امیه بیفتد اسراركشف می شود؟! گفتند چرا خارج نكنیم آن حضرت فرمود:پسر عموی شما در مورد این صحیفه از چیزی می ترسید كه من هم ترس همان جریان را نسبت به شما دارم و آن این است كه به دست دشمن بیفتد.

به نظر می رسد این كتاب كه مجموعا 54 دعا است علاوه برآثاری كه در معرفة الله و نیل به كمالات معنوی دارد یك طرح مبارزاتی بوده است ولی با استتار و تحت عناوین خاص.

شما راحت می توانید عناوین دعا را بخوانید و احساس نكنید كه در ضمن دعا یك طرح سازندگی نیرو بر ضد بنی امیه و حاكمان غاصب است.

اینكه گفته می شود این كتاب یك طرح انسان سازی درجهات مختلف زندگی از جمله مبارزه برای به دست گرفتن حكومت بوده، ممكن است از بعضی روایات نیز بشود آن راكشف كرد. حدیثی داریم در جلد اول كافی، باب كراهة التوقیت از ابوحمزه ثمالی بدین گونه: خداوند قرارش بود كه این امر(منظور تشكیل حكومت عدل اسلامی به دست ائمه اهل بیت علیهم السلام است) در سال هفتاد اتفاق بیفتد. وقتی مردم كمك نكردند و امام حسین علیه السلام در سال 61 شهید شد خداوند بر مردم خشم گرفت و آن را به سال یك صد و چهل تاخیر انداخت.اضافه می فرماید: ما به شما شیعیان گفتیم كه قرار است جریان در سال 140 به وقوع بپیوندد و بنا ست حكومت آن وقت تشكیل شود، اما شما جریان را فاش ساختید. وقتی افشاكردید دیگر خداوند وقتی تعیین نكرد.

برای اینكه بدانیم سال 140 چه زمانی است در كافی آمده است:

امام صادق علیه السلام در سال 83 متولد شد و در سال 148 ازجهان رحلت فرمود.

ملاحظه می شود كه سند صحیفه می گوید این مطلب باید پنهان بماند و حدیث می گوید: بنا بود جریان در سال 70 اتفاق افتد، كمك نكردند، تاخیر افتاد، بنا بودسال 140 اتفاق بیفتداسرار را افشا كردند و دیگر خداوند زمان آن را تعیین نكرد. پس شاهد اول اینكه، صحیفه سجادیه یك كتاب دعای معمولی كه فقط انسان بخواند برای اینكه حاجتش برآورده شود یا برود گوشه ای راز و نیاز كند نیست.

شاهد دوم: فهرست ابواب این كتاب است. فهرستی كه آقای مظفر تهیه و آقای انصاریان آن را تلخیص كرده، در آخرصحیفه ای كه خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دمشق چاپ نموده آمده است. وی 54 دعای صحیفه را در نوزده باب آورده و زیر مجموعه هایی دارد:

اول «باب توحید»: بحث درباره خدا و صفات خدا

دوم «باب نبوت»: تمام مطالبی كه امام سجاد علیه السلام در رابطه بابعثت انبیاء و رسل دارد.

سوم «باب امامت»: مسئله رهبری و امامت

چهارم «باب المعاد»: مقصد اصلی از خلقت انسان

پنجم «باب الاسلام»: معرفی اسلام

ششم «باب الملائكه»: فرشتگان و ماموران خاص خداوند

هفتم «باب الاخلاق».

هشتم «باب الطاعات»: نحوه اطاعت و عبادت خداوند

نهم «باب الذكر و الدعا»: نحوه دعا كردن و دعا خواندن و چیز نوشتن

دهم «باب السیاسة»: تدبیر كشور، شهر، بخش، خانه وتدبیر در كلیه امور

یازدهم «باب الاقتصاد»

دوازدهم «باب الانسان»: معرفی اینكه انسان چیست

سیزدهم «باب الكون»: اصل هستی شناسی

چهاردهم «باب الاجتماع»: توجه به اجتماع و شناخت اجتماعی و نحوه تصرف در آن

پانزدهم «باب العلم»: ارزش دانش

شانزدهم «باب الزمن»: مسئله زمان

هفدهم «باب التاریخ»: شناخت تاریخ و عبرت از آن

هجدهم «باب العسكریة»: مسائل نظامی و دفاع

راستی این دعا است یا طرح حكومتی؟!